هرچند رویکرد کلی جامعه بشری بویژه در سالهای پس از جنگ جهانی اول،همواره محدودسازی توسل به جنگ در روابط بین الملل بوده است لیکن حقیقت زنده و موجود در این عرصه، ادامه استفاده از عنصر زور در کنشها و واکنشهای روابط بین المللی است و همین امر سبب شده است تا نویسندگان و محققان
همین موضوع( یعنی تلاش برای قانونمند کردن عملیات جنگی) فلسفه و پایههای حقوق مخاصمات بین المللی را تشکیل میدهد.
آنچنان که از تاریخچه مصونیت دولتها پدیدار است، مصونیت قضایی دولتها با چالشها و تحولات زیادی مواجه شده است.
آلمان در اوخر دسامبر ۲۰۰۸ یک دعوای حقوقی علیه ایتالیا در دیوان بین المللی دادگستری به ثبت رسانید و مدعی شد که ایتالیا مصونیت قضایی آن را بهطور مکرر در دادگاههای داخلی خود نقض کرده است.
قضیه آلمان علیه ایتالیا برای دیوان بین المللی دادگستری مجالی فراهم کرد که در رابطه با تعامل میان حقوق بشر، قاعده آمره و مصونیت دولت، اظهار نظر کند.
در این پژوهش تلاش شده تا با بررسی نظر و رای دیوان بین المللی دادگستری به این پرسش پاسخ داده شود که آیا دیوان بین المللی دادگستری در جهت تثبیت
با این هدف که در ایام جنگ و در درون آتش این پدیده خانمانسوز، چه قواعد( و یا حداقل قواعدی) لازمالرعایه میباشند تا آسیبها را به حداقل رسانده و ویرانهها را محدود نمایند.
مخاصمات مسلحانه بینالمللی و مخاصمات مسلحانه غیربینالمللی هر دو شامل درگیری مسلحانه و کاربرد زور با اهداف ی است.
مقاله زیر وجوه مشترک و انفکاک در شکلگیری را بررسی مینماید.
منبع :
تعارضات شکلی قوانین دیوان کیفری بین المللی با جمهوری اسلامی ایران